5 عامل کلیدی که می تواند به موفقیت استارتاپ ها در سال نخست کمک کند
5عامل کلیدی که می تواند به موفقیت استارتاپ ها در سال نخست کمک کند
شاید شما هم از آن دسته افرادی باشید که به طور مدام مطالب و مقالات الهامبخش را در مورد راهاندازی استارتآپها شنیده باشید، اما موضوعی که در این دست از مطالب از قلم میافتد این است که نزدیک به 90 درصد از استارتآپها در نهایت شکست میخورند. در سال 2019، یک شرکت تحقیقاتی کوچک تحت عنوان (Small Biz Trends) نتایج آخرین تحقیقات خود را منتشر کردند که نشان میداد علت شکست استارتآپ ها چیست. در واقع بر اساس این تحقیق، از هر 10 استارتآپ، 9 استارتآپ شکست میخورند. آنچه اینگونه تحقیق را جالب و در نوع خود متمایز میکند آن است که قصد ندارد از راز یا یک دستورالعمل جادویی پردهبرداری کند که هر فردی با انجام آن میتواند یک استارتآپ موفق داشته باشد بلکه نوعی نگاه محتاطانه را به افراد جسوری میدهد که تصمیم دارند تا خود را در فضای ناهموار استارتآپها وارد کنند. اگرچه تامل درباره اینکه چه دلایلی میتواند منجر به شکست یک استارتآپ شود خود نگاهی سادهلوحانه است اما برخی از ناطران آگاه این فضا نظیر شرکت small biz trends، از برخی عوامل افزایش شانس موفقیت استارتآپها اگاهی دارند. برای نمونه می توانیم این عوامل را در حوزه فینتک بررسی کنیم. اگر دقیق شوید، فینتک مانند کودکی آسیب پذیر، نابالغ و نیازمند توجه و حمایت مدام است .این مسائل همانند زمانی است که با یک کودک مواجه هستید و شما تنها یک یا دو فرصت دارید تا موفق شوید و در این میان تبعاتی برای ناسازگاری با مقرراتی که میتوانند آینده را تباه کنند نیز وجود دارد.
از سوی دیگر اگرچه یک ایده بدیع میتواند موفقیت را تسهیل کند، اما به تنهایی یکی از شاخصههای پیشبینی موفقیت در یک کسبوکار نیست. در این میان باید دید چه عوامل دیگری در این موفقیت دخیل هستند؟ شناختهشده ترین آنها، تناسب با بازار درخور، یک تیم شایسته فنی، سرمایهگذاری کافی و سن بنیانگذاران آن است.
در واقع بر اساس این گزارش، «تصمیمگیری نامناسب توسط مدیران میتواند موجب استخدام کارکنان نامناسب شود و مشکلات مهمی را در مسیر موفقیت ایجاد خواهند کرد.»
مطالعه دیگری که در مورد رابطه بین سن بنیانگذاران استارتآپها و نرخ موفقیت آن توسط دانشگاه ام آی تی انجام شده است نشان دهنده نتایج رادیکالی در این تحقیقات است . بر این اساس، سن متوسط بنیانگذاران استارتآپهای موفق نزدیک به 45 سال است. این تحقیق میگوید: دانش از تجریه نشات میگیرد.
برخی از افرادی که به تازگی از دانشگاه فارغالتحصیل می شوند و در مورد داستانهای الهامبخش بیل گیتس یا استیو جایز شنیدهاند چیزی در مورد کسبوکار نمیدانند. اما تمایل برای راهاندازی یک شرکت استارتآپی قبل از 30 سالگی قویتر از آن است که دادههای تحقیق ام آی تی نشان میدهند و فاکتورهای متعدد دیگری وجود دارند که ممکن است واضح یا مبهم باشند. در ادامه برخی از این فاکتورها بررسی میشوند.
بازار
موفقیت یک استارتآپ- توانایی انجام تجارت بدون نیاز به سرمایهگذاری از خارج- تنها از طریق کیفیت عملکرد تمامی بخشهای تجاری ممکن است که باید در زمان درست و با مخاطب هدف مناسب انجام شود. دستیابی به تناسب در بازار مانع از ایجاد مشکلات عدیدهای برای یک شرکت میشود. هر مشکل به زنجیرهای از مشکلات دیگر متصل است. زمانی که بنیان گذاران ایدهای دارند و میخواهند یک پلتفرم فینتک را ایجاد کنند اما قادر به تامین سرمایه لازم نیستند، به دنبال جذب سرمایهگذاری خواهند بود. سرمایهگذاری منجر به توسعه سریع میشود. اما در روند توسعه، بازاریابی ممکن است نادیده گرفته شود. عدم تناسب بازار به معنای نداشتن کاربر و درآمد صفر است. نبود درآمد موجب کمبود سرمایهگذاری میشود و کمبود سرمایه کل یک شرکت را به تعطیلی میکشاند.
اما چرا برخی از استارتآپها یکی پس از دیگری سرمایههای جدید را جذب میکنند در حالی که برخی دیگر با کمبود سرمایهگذاری دست و پنجه نرم میکنند؟
*زمان ارائه به بازار
یک مرحله مهم از توسعه استارتآپ های فینتک دورهای است که «MVP» عرضه میشود و کاربران که برای نخستین بار از آن استفاده میکنند و نظر خود را در مورد این محصول یا جامعه در میان میگذارند. پس از آن، محصول با توجه به بازخورد کاربران بهبود مییابد و روانه بازار خواهد شد.
به زبان ساده، بر حداقل محصول پذیرفتنی تمرکز کنید تا ابتدا در وضعیت مناسبی قرار بگیرید و سپس به ایده تجاری خود اعتبار ببخشید. اما چگونه آن را انجام دهید؟ ابتدا در مورد بازار تحقیق کنید و به سادگی در گوگل به دنبال این باشید که آیا رقیب دیگری وجود دارد یا خیر. پس از بررسی رقبای خود توجه کنید که باید از مسیر کشف، آزمایش و اعتباربخشی به ایدههای تجاری خود، پایگاه مشتریان خود را توسعه دهید. در گام سوم سعی کنید که توسعه و بازاریابی را در یک حالت متعادل قرار دهید. قدم چهارم آن است که آماده باشید تا بر اساس نیاز مشتری، محصولات خود را توسعه دهید.
*شراکت
زمانی که یک ایده بدیع و زیرکانه به ذهن شما خطور میکند، احتمالا تنها هستید. اگر خوششانس باشید یک شریک را نیز در کنار خود خواهید داشت که به اندازه شما نسبت به این ایده مشتاق است. اما در ادامه و با تشریح ایده شما شرکای بیشتری در کنار خود خواهید داشت. صنعت خدمات مالی یک صنعت بسیار منحصر به فرد است که در آن تجربه بسیار اهمیت دارد. نوآم واسرمن، استاد تجارت مدرسه هاروارد در تحقیقی متوجه شد که 65 درصد از استارتآپها به دلیل اختلاف بین بنیانگذاران شکست میخورند.
*سرمایهگذاران
شرکتهای فینتک که به دنبال تامین سرمایههای خطرپذیر (Venture Capital ) هستند باید افرادی را در این زمینه انتخاب کنند که باتجربه باشند و نسبت به این فضا درک مناسبی داشته باشند.
*شرکای فنی
برای شرکای فنی خود نیز، شما باید چشم انداز بلندمدت را تشریح کنید تا مانع از تصمیمگیری شتابزده شوید. تیم فنی حتی باید بیش از سایرین در روند توسعه «برنامه فینتک» متناسب با زمان ارائه به بازار و پذیرش آن باشند. زمان ارائه MVP بسیار مهم است، همیشه به یاد داشته باشید که فناوری تنها واسطهای برای رسیدن به موفقیت است. در واقع یک دید مشترک نسبت به محصولات بازار محور و توسعه سریع حداقل محصول پذیرفتنی، فاکتورهای مهمی برای یک شریک فنی خوب هستند.
*مشاوران
همکاری با یک مشاور خوب میتواند شانس شما را در ارتقا کسب و کارتان افزایش دهد. البته در این مورد نیز باید در مورد شریک خود دقت کنید. اینکه تنها به دنبال یک مدیر با تجربهتر از خود باشید، کارساز نخواهد بود. در عوض شناسایی کاستیهای خود و یافتن فردی که بتواند کمبودهای شما را مانند یک جورچین پر کند موثر است. آنچه یک مشاور را از شریک بنیانگذار شما متمایز میکند این است که مشاور ایدهها، تصمیمهای تجاری و دیدگاه شما را به چالش میکشد تا شما وادار به در نظر گرفتن دیدگاههای دیگر شوید و در عین حال بتوانید از تجربیات مشاور خود در این مسیر استفاده کنید. البته این به معنای آن نیست که مشاور باید همه تصمیمهای روزانه شما را به چالش بکشد. فردی را انتخاب کنید که قابل اطمینان، همدل و در زمینه تجربه از شما چند مرحلهای بالاتر باشد.