KPI و 7 شاخص کلیدی آن
KPI و 7 شاخص کلیدی آن
KPI روشی برای سنجش میزان خوب بودن عملکرد افراد و یا در سطح کلانتر میزان خوب بودن عملکرد سازمان و یا یک واحد سازمانی است. KPI مخفف کلمه Key Performance Indicator و به معنای شاخص کلیدی عملکرد میباشد.
شاخص KPI برای تمامی صنایع ، سازمانها و حتی کارهای شخصی میتواند استفاده شود. این شاخص باید در دورههای زمانی مشخص ارزیابی شود و با معیارهای عملکرد در زمان گذشته مورد مقایسه قرار بگیرد
درک درست از شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) همواره یکی از اصول حیاتی برای بنیانگذاران یک شرکت است. بنیانگذاران نمیتوانند انتظار رشد را برای شرکت خود متصور باشند بدون اینکه تمرکز وسواسگونهای را بر این مقوله داشته باشند. اما علت آن چیست؟ به این دلیل که اگر به درستی بنا گذاشته شوند، میتوانند به مدیران و سرمایهگذاران دید لحظهای درست، تحلیلی و به دور از هرگونه احساسی را اعطا کنند. البته تمرکز نباید تنها متوجه خود شاخصهای کلیدی عملکرد باشند بلکه باید مفهوم و تاثیر هر یک از آنها به درستی درک شوند. مهمترین این شاخصها عبارتند از :
-هزینه کسب مشتری
شاخص هزینه کسب مشتری (CAC) در واقع میزان پولی است که شما باید در فروش، بازاریابی و هزینههای مربوطه پرداخت کنید تا بتوانید یک مشتری جدید را جذب کنید. این شاخص در مورد میزان بهرهوری اقدامات شما در بازاریابی میگوید که البته زمانی مفهوم بهتری پیدا میکند که با دیگر شاخصها ترکیب شود.
-ارزش طول عمر مشتری
ارزش طول عمر مشتری (CLTV) به اندازهگیری میانگین ارزش خالص مشتری برای کسبوکار شما طی طول عمر رابطه با شرکت می پردازد. درک این شاخص به ویژه در رابطه با شاخص هزینه کسب مشتری در ساخت یک شرکت باثبات حیاتی است. در واقع نسبت هزینه کسب مشتری به ارزش طول عمر یک مقیاس طلایی است. این یک شاخص واقعی در پایداری شرکتها است.
-دوره بازیابی هزینه کسب مشتری
این شاخص کلیدی عملکرد تعیین میکند که چه زمانی برای یک کسب و کار طول میکشد تا میزان کافی درآمد خالص را برای پوشش دادن هزینه کسب مشتری به دست آورد. دوره بازیابی هزینه کسب مشتری ،نقش مستقیمی بر جریان نقدینگی دارد.
در حقیقت، هزینه جذب مشتری متغیرهای هزینه ای را که برای جذب مشتری جدید لازم است اندازه میگیرد در واقع فارغ از تعداد مشتریان جذب شده، هزینههای ثابتی که به یک مشتری وارد میشود را اندازه میگیرد. نسبت این شخص به درآمد درواقع بازتابی از بهرهوری در سرمایههای یک شرکت است. در واقع شرکتی که درآمد یک میلیون دلاری را نسبت به هزینه کسب مشتری 200 هزار دلاری دارد بهرهوری بیشتری نسبت به شرکتی دارد که درآمدش یک میلیون دلار است اما هزینه کسب مشتری آن برابر با 400 هزار دلار است.
درک درست از درآمد و هزینههای ماهانه شما را قادر میسازد تا میزان سوخت ماهانه را حساب کنید. اگر یک شرکت ماهی را با جریان نقدینگی 100 هزار دلاری آغاز کند و در انتهای ماه جریان نقدینگی آن به 90 هزار دلار برسد، نرخ سوخت ماهانه آن 10 هزار دلار خواهد بود.
-حاشیه سودآوری
حاشیه سودآوری نیز که به شکل درصد ارائه میشود میگوید که محصولات شما چقدر بیشتر از هزینه اصلی ساخت یا تولید آن فروش رفته است. درواقع نشان میدهد که قیمت فروش شما چقدر از هزینه ساخت یا ایجاد محصول شما بیشتر بوده است. این مقیاس گرانبها نیز به ما میگوید که یک شرکت از چه میزان دوام و مقیاسپذیری برخوردار است.
-نرخ تبدیل
نرخ تبدیل یک شاخص کلیدی تعیینکنندهای است که ترکیب یک شرکت از توانایی فروش محصولاتش به مشتریان و تمایل مشتریان برای محصول جدید را برملا میکند. رهگیری و بررسی نرخ تبدیل در طول زمان و انجام اقدامات آزمایشی برای بهبود آن آموزنده است. در برخی از کسبوکارها ممکن است میزان درآمد مهمترین شاخص برای اندازهگیری عملکرد مالی آنها نباشد. این امر بهویژه در مورد بازارهایی صادق است که در آنها، درآمد بخش کوچکی از تراکنشها را به خود اختصاص میدهد.
-حجم ناخالص تجارت
در این موارد شاخص حجم ناخالص تجارت به کار میآید. این شاخص کل ارزش دلاری فروش کالاها یا خدمات را در یک بازار نشان میدهد.
-کاربران فعال ماهانه
برای شرکت تهایی که دارای برنامههای آنلاین در حوزه سرگرمی یا شبکههای مجازی هستند، شاخص کاربران فعال ماهانه یک بحث مهم است. این شاخص در واقع تعداد کاربرانی را نشان میدهد که در یک دوره 30 روزه در وبسایت یا برنامه شرکت فعالیت داشتهاند. درک شاخص کاربران فعال ماهانه در تعیین پتانسیل درآمدزایی یا قدرت پولسازی یک شرکت اهمیت بسزایی دارد.
در نهایت باید تاکید کرد که بر اساس تحقیقات صورت گرفته، مهمترین شرکتها آنهایی بودهاند که تمرکز بالایی بر شاخص های کلیدی عملکرد داشتهاند و به طور مداوم در تلاش برای بهبود آنها بودهاند.
اما تئوری کافی نیست. در این مرحله برخی از استارتآپهای فینتک موفق معرفی میشوند.
مانیپارک استارتآپی است که در زمینه واسطهگری مالی مستقل و مشاوره بیمه و وام برای مشتریان در سوئیس فعالیت میکند. این استارتآپ توانسته است تا با ایجاد توازن میان توسعه و بازاریابی به موفقیت برسد.
ریوولت یک جایگزین دیجیتال در امور باندکداری است و یکی از فینتکهای اروپایی با بیشترین نرخ شتاب رشد است. ریوولت یک برنامه کاربری تلفن همراه است و به مردم کمک میکند تا هزینههای خود را مدیریت کنند و پول های خود را در سطح جهانی انتقال و خارج کنند یا ارزهای دیجیتال خود را مبادله کنند. کلید موفقیت این فینتک در ابتدا شناخت نیازهای مصرفکنندگان و سپس طراحی راهحل مناسب با آن بوده است.
مولو یک پلتفرم اعطای وام آنلاین است که به مشتریان خود کمک میکند تا بدون کاغذ بازیهای مرسوم بتوانند وام دریافت کنند. در این استارتآپ بریتانیایی تمرکز بر مشتریان است.شعار آنها این است که همیشه در ابتدای فرایند نیازهای مشتریان خود را بهطور دقیق مطالعه کنید و سپس آن را جزئی از استراتژی تجاری خود قرار دهید.
برگرفته از:techcrunch.com/2017/02/04/12-kpis-you-must-know-before-pitching-your-startup