مزایای سرمایهگذاری در استارتاپها
استارتاپها به طور مرسوم به شرکتهای تازه تاسیسی اطلاق میشوند که معمولا بین 5 تا 10 سال عمر دارند و طراحی شدهاند تا به سرعت مخاطبان و فعالیتهای خود را توسعه دهند. اغلب استارتاپها کسب و کارهای کوچکی هستند که حول یک ایده جذاب تاسیس میشوند و به سرعت خواهند توانست تا این ایده را تجاریسازی کنند.
اما سرمایهگذاران استارتاپی چه افراد و شرکتهایی هستند؟
این دست از سرمایهگذاران بخشی از یک شرکت را در ازای سرمایهگذاری خود خریداری میکنند. آنها اعتبار میدهند تا بخشی از سهام یک شرکت را بخرند که در واقع ضامنی برای مالکیت بخشی از آن کسب و کار و سوددهی آتی آن برای سرمایهگذار است. اگر شرکت برای آنها سوددهی به ارمغان آورد، به تناسب سود حاصل شده، آنها نیز سهام تصاحب شده را باز میگردانند و اگر شرکت زیانده باشد، سرمایهگذاران پول خود را از دست میدهند.
نقدینگی به میزان سادگی تبدیل اوراق (چیزی در مالیکت افراد باشد و دارای ارزش اقتصادی است) به پول نقد اطلاق میشود. اوراق بهادار یک شرکت سهامی عام نظیر فیسبوک که به سرعت در بازار سهام مبادله میشوند قابلیت نقدشوندگی بالایی دارند.
سرمایهگذاران در استارتاپها از طریق فروش تمامی سهام خود یا بخشی از آن در جریان خرید شرکت از سوی طرف سوم یا عرضه اولیه سهام آن شرکت در بورس، میتوانند به سود مناسبی دست یابند.
دارایی بخشی از اموال با ارزش اقتصادی است که در مالکیت یک فرد، شرکت یا دولت است و پیشبینی میشود که در آینده برای مالک سودآور باشد. داراییها به طور مرسوم موجب جریان نقدی در آینده میشوند، هزینهها را کاهش میدهند یا میتوانند فروش را ارتقا دهند.
داراییها به کلاسهای مختلفی تقسیم میشوند که دارای ویژگیهای یکسان هستند و در بازار توسط مقررات یکسانی تحت نظارت قرار دارند.
سهام استارتاپها برای نمونه یک دارایی با ریسک بالا و البته احتمال سود بالا است. این به معنای آن است که سرمایهگذاری در استارتاپ میتواند بسیار مخاطرهآمیز باشد؛ چراکه بسیاری از آنها در بازگشت پول سرمایهگذاران خود شکست میخورند و سهام آن پیش از عرضه اولیه، برای فروش با مشکل مواجه خواهد بود. اما سوی دیگر این سکه آن است که اگر این استارتاپ در مسیرش به موفقیت برسد، سود بسیار بالایی را نصیب سرمایهگذاران خود میکند.
برخی از استارتاپها به سرمایهگذاران اجازه میدهند تا پیش از عرضه اولیه رسمی، سهام خود در شرکت را بفروشند. به این اقدام فروش ثانویه سهام گفته میشود.
با این حال، بسیاری از استارتاپها در این مواقع حق اولین امتناع را صادر میکنند که مستلزم آن است تا سرمایهگذارانی که قصد فروش سهام پیش از عرضه اولیه را دارند وادار باشند تا سهام را به خود شرکت یا دیگر سرمایهگذاران اصلی بفروشند.
تفاوت سرمایهگذاری در بازار عمومی (بورس) و استارتاپها
بازه زمانی: سرمایهگذاران در بازار عمومی به طور تئوری میتوانند طی چند روز یا چند هفته به سوددهی نیز برسند اما 7 تا 10 سال زمان نیاز است تا یک استارتاپ بتواند عرضه اولیه شود.
فروش سهام: سرمایهگذاران بازار عمومی میتوانند سهام خود را در هر زمانی بفروشند. اما فروش سهام استارتاپ ها پیش از عرضه اولیه به دلایلی که یاد شد میتواند دشوار باشد.
بازدهی: عرضه اولیهها طی چند سال اخیر، کمتر شدهاند و شرکتهای فناوری نیز موعد عرضه اولیه خود را تا زمانی که بخش قابلتوجهی از ارزش آنها حاصل و انباشت شود، به تعویق میاندازند. همین موضوع شرکت در مراحل ابتدایی یک استارت آپ را تا زمانی که هنوز خصوصی باشد، برای سرمایهگذاران بازارهای عمومی جذابتر میکند.
ریسک بالا، پاداش بالا: جذابیت سرمایهگذاری در استارتاپها
سرمایهگذاری در استارتاپها دارای خبرهای خوب و بد است.
خبر بد اینکه 90 درصد از استارتاپها شکست میخورند.
بسیاری دیگر نیز تنها پولی که شما در آنها سرمایهگذاری کردهاید را پس میدهند.
خبر خوب: سرمایهگذاری در یک استارتاپ موفق میتواند جبران تمامی سرمایهگذاریهای بد شما در گذشته باشد و بازهم سود زیادی را به شما برساند.
خبر خوب دیگری هم هست و آن اینکه در دهههای 80 و 90 میلادی اغلب ارزشآفرینی در بازارهای عمومی به دلیل سرمایهگذاری پیش از عرضه اولیه در شرکتهایی نظیر مایکروسافت و آمازون بود. اکنون بخش قابلتوجهی از این ارزشآفرینی به سوی سرمایهگذاری در شرکتهای خصوصی نوپا حرکت کرده است.
در واقع اگر شما صبر کنید تا پس از عرضه اولیه یک استارتاپ در آن سرمایهگذاری کنید، ممکن است 95 درصد از سودی که تا پیش از عرضه اولیه نصیب سرمایهگذاران میشود را از دست بدهید.
خصوصی ماندن استارتاپ ها دارای منافع مشخصی برای آنها است:
-استارتاپها میتواند از زیانهای ناشی از نوسانگیران و دلالان بازارهای عمومی اجتناب کنند چراکه ممکن است این افراد پس از عرضه اولیه از مدیران سواستفاده کنند یا حتی آنها را وادار به رفتن از شرکت کنند.
-شرکتها میتوانند از پرداخت پولهای کلان بابت هزینههای حسابرسی و حقالزحمههای مربوط به افشای اطلاعات با اهمیت برای بازار عمومی خودداری کنند.
-استارتاپها به این طریق میتوانند از فشارهای مربوط به اطلاعرسانی گزارشهای فصلی مالی خود اجتناب کنند و تمرکز خود را وقف رشد و موفقیت شرکت کنند.
اقتصاددانان رفتاری در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاند که افراد زمانی که ضرر میکنند میزان حس بدتری دارند تا حس خوبی که در زمان سود دارند. اغلب سرمایهگذاران انگیزههای متعددی برای سرمایهگذاری در استارتاپ ها جدا از نیل به سود دارند.
یکی از نکات مهم دیگر آن است که سبد سرمایهگذاری یک سرمایهگذار شامل کلاسهای مختلف سرمایهگذاری شامل ریسک بالا (درآمد بالا)، ریسک متوسط و ریسک پایین باشد. همچنین اگر یک سرمایهگذار بخواهد 10 میلیارد تومان را در زمینه استارتاپ سرمایهگذاری کند بهتر است آن را به سرمایهگذاریهای یک میلیارد تومانی در 10 استارتاپ تقسیم کند، نه اینکه تمامی پول خود را در یک استارتاپ قرار دهد.
پاداشهای سرمایهگذاری در استارتاپها:
متنوع سازی: متنوع ساختن پرتفو با مشمول کردن داراییهای کلاس ریسک بالا- سود بالا.
کارآفرینی: حمایت از کارآفرینان جوان و جدید و کمک به شرکت هایی که به موفق شدن آنها ایمان دارند.
شبکهسازی: دیدار و ارتباط با بنیانگذاران، دیگر سرمایهگذاران و اعضای فعال جامعه فناوری.
ارتباط: به روز ماندن و اطلاع دقیق از آخرین روندهای جهان فناوری و استارتاپهای نوظهور.
بازدهی: پتانسیل بازدهیهای عظیم که بسیار بیشتر از بازدهی در دیگر بخشهای سرمایهگذاری است؛ البته اگر یک سرمایهگذار بتواند در استارت آپ موفق سرمایهگذاری کند.
منبع : Fundersclub